حامد و آرزو زن و شوهری جوان که به همراه بیتا خواهر آرزو که تدوینگر فیلم می باشند در خانه ای اجاره ای در جنوب شهر زندگی می کنند، آرزو باردار و از بیماری قلبی رنج می برد و حامد برای تهیه هزینه های سنگین عمل قلب آرزو دست به اقدامی خطرناک می زند
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند