یک عروسک فراری با تخیل بی حد و حصر و یک اسباب بازی حیوانات پر شده متروکه نیاز به یک دوست صلیب در پارک مرکزی دارد و در برابر همه شانس ها برای یک ماجراجویی حماسی از دوستی در شهر نیویورک جفت می شود.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند