یک مرد که مستقیماً به یک مأموریت خطرناک پرتاب می شود و هیچ یک از خاطراتش دست نخورده نیست، باید از مرگ فرار کند در حالی که سعی می کند بفهمد او کیست، چگونه به اینجا رسید و صدای مرموز در گوشش که او را "کارتر" صدا می کند، کیست؟
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند