دلیا بالمر، پرستار آژانس، با سوئینی ملاقات کرد که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را کشته است. او قبل از فرار از دستگیری به او حمله کرد. بالمر هفت سال بعد پس از دستگیری سوئینی به دلیل قتل دیگری، زندگی خود را بازسازی کرد تا با سوینی مقابله کند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند