وقتی پدری که در خانه می ماند و تمام وقت خود را به فرزندانش اختصاص می دهد، متقاعد می شود که برای خود مرخصی بگیرد، در هیاهوی وحشیانه دوست دوران کودکی خود که در حال جشن گرفتن تولد 44 سالگی خود است، درگیر می شود.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند